امروز سه تا خانم مسن که من هر سه تاشون رو میشناسم دو هم نشسته بودن و حرف میزدن .. و عجبا که چه حرفهای جالبی میزدند ....
سه تاشون تو دانشگاه کجائک فرانسه درس خونده بودن ...
.
.
.
یکیشون تمام عمرش رو ازدواج نکرده بود و مونده بود پیش پدر و مادرشو به اونها خدمت کرده بود .... و میگفت هیچوقت دیده نشده .... مثل آب روان ..... که به چشم مردم شمال نمیاد ... ولی اگه نباشه همشون خشک میشن و میمیرن ..... و چقدر حرفهاش بوی غم میداد ...
.
.
.
گمان نکنم بخوام مجرد بمونم ...
میبینی ... آدمها عوض میشن ....
.
.
.
به نظر من هم شما نباید مجرد بمونی چون با ویگیهای شایسته ای که داری واقعا می تپانی هم خودت و هم همسرت رو خوشبخت کنی. .
من کلاً از کسایی که مجرد میمونن (از قصد) بدم میاد.. تازه از اونایی ام که از قصد دیر ازدواج می کنن بدم میاد...
ما به ندرت به چيزی كه داريم مي انديشيم. اما همواره در انديشه آنچه نداريم هستيم.سلام وبلاگ خوبی داريد .....ممنون ميشم به من هم سری بزنيد نظرتون با تبادل لوگو چيه؟ منتظرتون هستم......يا حق
شما که بابا دمت گرم ما منتظر روز ازدواج شما هستیم که انشالله خوشبخت بشی