samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

سئوال اول - با توجه به تعریف روبرو کدام عملیات زیر صحیح می باشد؟

c: (red,green,blue);

1-write (red);

2-write (pred(ord(red)));

3-write (succ(pred(pred(red))));

4- write (succ (c));

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سئوال دوم - خروجی دستور زیر چیست؟

type 
    D=(A,B,C,E,F);
    begin
      writeln(ord(C)+Succ(A)+pred(F));

۶-۱

۳-۲

۵-۳

۴ -خطا دارد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سئوال سوم -  خروجی برنامه زیر چیست؟

type

color =(red,green,blue,yellow)
var
c:color;
begin
c:=red;
write (chr(succ(c)+'A'); end;

1- green A
2- 1A
3-'A'
4- خطا دارد

اگه میشه لطفا اینو برام توضیح بدین که کدوم گزینه میشه به چه دلیل؟

وقتی به جایی کسی فکر کنی و به جاش دلت براش بسوزه و نگران باشی که شاید در حقش بی انصافی شده باشه ...

 اونوقت تازه میفهمی که طرف تو این مدت داشته آدامس میجویده و دست آخرم آدامسشو تف میکنه تو صورتت ...

حوصله بکش مکش دیگه ندارم ... هر کی هر چی میخواد فکر کنه ... به اون طرف ...

بره ات رو دارم .

جعبه ای رو هم که بهم دادی رو دارم .

پوزه بنده رو هم دارم.

نگران نباش ... همه رو با خودم به گور  میبرم ...

بعضی موقع ها یه اتفاق ساده لازمه تا خیلی چیزها رو یاد آوری کنه ... شایدیم اتفاق نه چندان ساده ... مثلا خونریزی معده ... ها؟

ادمها بلا استثنا ... همه .... تاوان حرفهایی که زدن رو پس میدن ...

ولی دیده شده که بعضی از آدمها تاوان حرفهایی رو پس میدن که نزدن ...

چه میشه کرد؟

راه حلی که به نظر من میرسه اینه که بری و باعث و بانیش و گیر بیاری و یه مشت بکوبی تو دماغ عمل کرده اش تا مجبور بشه دوباره عملش کنه !

نمیدونم .... چرا وقتی تاریخ تکرار میشه .... ادم ها یادشون نمیمونه که دفعه قبل چه اتفاقی افتاده و دقیقا عین اون رو تکرار میکنن ...

راستش این که تو اخترکِ شهریار کوچولو هم مثل سیارات دیگر هم گیاهِ خوب به هم می‌رسید هم گیاهِ بد. یعنی هم تخمِ خوب گیاه‌های خوب به هم می‌رسید، هم تخمِ بدِ گیاه‌هایِ بد. اما تخم گیاه‌ها نامریی‌اند. آن‌ها تو حرمِ تاریک خاک به خواب می‌روند تا یکی‌شان هوس بیدار شدن به سرش بزند. آن وقت کش و قوسی می‌آید و اول با کم رویی شاخکِ باریکِ خوشگل و بی‌آزاری به طرف خورشید می‌دواند. اگر این شاخک شاخکِ تربچه‌ای گلِ سرخی چیزی باشد می‌شود گذاشت برای خودش رشد کند اما اگر گیاهِ بدی باشد آدم باید به مجردی که دستش را خواند ریشه‌کنش کند.

باری، تو سیاره‌ی شهریار کوچولو گیاه تخمه‌های وحشتناکی به هم می‌رسید. یعنی تخم درختِ بائوباب که خاکِ سیاره حسابی ازشان لطمه خورده بود. بائوباب هم اگر دیر به‌اش برسند دیگر هیچ جور نمی‌شود حریفش شد: تمام سیاره را می‌گیرد و با ریشه‌هایش سوراخ سوراخش می‌کند و اگر سیاره خیلی کوچولو باشد و بائوباب‌ها خیلی زیاد باشند پاک از هم متلاشیش می‌کنند.

خیلی مهمه دیگران راجع بهت فکر کنن؟

میدونی دیگران کین؟ ... مطمئنی که همه چیزو راجع بهشون میدونی ....

بازم مهمه؟

برای اینکه یه آدم رو دوست داشته باشی ... شرایط زیادی لازم نیست ...

کافیه قافیه طرف خوب باشه ... خوش تیپ بگرده ..... حرفای قلمبه سلمبه بزنه و چند نفر هم تاییدش کنن و بگن آره خیلی آدم حسابیه ...

ولی ممکنه اون آدمی که ازش خوشت میاد پرفسور لاکهارک باشه میدونی!!!

ما خودمان ... به همراه اینجانب .. لطف فرمودیم و برای آنانکه نیاز دارند این (MS JAVA) را آپلود کردیم و گزاردیم اینجا ...

لطف بفرمایید دی ال بفرمایید ... خواهش میکنیم ... قابل شما را نداشت ... ۵ ۶ مگ که چیزی نیست ... شما بیشتر از ۱۰۰ گیگ به گردن ما حق دارید .

مرحمت زیاد ...

چرا نمینویسم ...

نوشتنی زیاد دارم ...

نمیدونم چرا نمینویسم ...

راستی من کتاب حسابان میخوام ... لطفا اگه کسی سایتی میشناسه که مباحث حسابان رو داره به من معرفی کنه ...