samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

متعهد!....

طی دو هفته :

پسر : آره حامد رو میشناسم! باهاش تو مهمونی ها کل کل زیاد کردم!  یه بار بد جور کنفش کردم!

میدونی من آدم متعهدی هستم ! مثلاً با اینکه میتونم از خونه خارج بشم و 4 روز 4 روز پیدام نشه ولی قبل از 11   خونه ام! این تعهدات به خودم لذت میده ...

الان حوصله دوست دختر ندارم! آخه همش باید جواب پس بدم! ولی به داشتن یه دوستِ دختر خوب خیلی نیاز دارم!

من اون موقع ها که دوست دختر داشتم خیلی تک پر بودم! واسه خاطر همون تعهدی که بهت گفتم!

صدای تو بهم آرامش میده ...

حالا کی بیایم خواستگاری؟

تو که هیچ وقت واسه من وقت نداری!

شنبه؟هر ساعتی تو بگی! کجا؟ باشه! از همون جا هم میریم بام تهران !  ok چه عجب ... یه افتخاری هم به ما دادید.... خانـــــــــــــــوم! باشه پس من ساعت 11 اونجام!

.

.

.

.

ساعت 12 روز شنبه :

دختر : میبخشید انقدر مزاحمتون شدم اگه یه آقایی با این مشخصات اومد بگید من 1 ساعت منتظر شدم نیومد! .. .

.

.

.

.

ساعت 6 عصر همون روز :

دختر : الو ...

پسر : بهت زنگ میزنم

.

.

5 دقیقه بعد ...

دختر : بله بفرمایید؟

صدا : الو ! ببخشید شما با امیر کار دارید؟ شما کی هستی؟ من نامزدشم!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دریا 28 اردیبهشت 1382 ساعت 12:25 ب.ظ http://daryadarya.blogsky.com

تو مثل اینکه فعلا تو حال و هوای دوست دختر دوست پسری سیر میکنی!

آخه عزیز دلم تو با اینهمه فکر بزرگ و استثنایی قدری هم راجع به افکارت بنویس حداقل راجع به آرزوهات بنویس.

آقای فربد هر وقت نظر میده حداقل آدمو تو فکر میبره و فطرت آدمو قلقلک میده.

تعهد یعنی در هر شرایطی تابع وجدان شدن چه تو مسایل دوستی با جنس مخالف یا موافق و یا مسایل جدیتر زندگی مثل پیشرفت علمی ودرس و اینجور چرت و پرتا!

فربد 28 اردیبهشت 1382 ساعت 01:19 ب.ظ http://farbood.persianblog.com

اولندش سلام. دومندش تعهد چیز خوبیه. ولی به اما هاش فکر کردی؟؟؟فکر کردی اگر قرار باشه همه متعهد باشن دیگه کسی عاشق نمی مونه و دیگه عشقی پیدا نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از نظر دریا هم ممنونم. اما اگر لطف کنن منو همون فربد صدا کنن ممنون می شم. و باید بگم دریا جان حرف زدن راحته(مخصوصا حرفهای قشنگ) اما تا وقتی کسی روش فکر نکنه بدتر از فحش و نا سزاست.موفق باشین

محمد.. 28 اردیبهشت 1382 ساعت 01:46 ب.ظ

تو رو خدا میبینید ... شیرین به من میگه این کارا آخر آقبت نداره اون وقت خودش همش داره از این جور چیزا می نویسه ...
الان شیرین داره می گه : بابا اینا مال من نیست که همین جوری از یه جــا کپی کردم.
ما که آخر این ۲خترا رو نشناختیم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد