samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

 

الان که دارم اینو مینویسم! شیما خوابیده! خانه ساکت است و تنها نوری که دیده میشه نور خورشید است که برای رسوندن خودش به اینجا اول از ابرها و بعد از پنجره و پرده گذشته( البته من فقط این سه تا رو دیدم) .

نوار شازده کوچولو روشنه!

 

 شازده کوچولو به پادشاه گفت :

-من دیگه این‌جا کاری ندارم. می‌خوام برم.
شاه که دلش برای داشتن یک رعیت غنج می‌زد گفت:
-نرو! نرو! وزیرت می‌کنیم.
-وزیرِ چی؟
-وزیرِ دادگستری!
-آخر این جا کسی نیست که محاکمه بشود.
پادشاه بهش جواب داد: -خب، پس خودت رو محاکمه کن. این کار مشکل‌تر هم هست. محاکمه کردن خود از محاکمه‌کردن دیگران خیلی مشکل تره. اگر تونستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی معلوم می‌شه یک فرزانه‌ی تمام عیاری.

 

 

سارا ( دختر خاله ام ) اینجاست البته با یکی از دو قلوهاش! انقدر این دو تا ناز و مامانین که نگو و نپرس!!!...

منم الان پیش پای تایپ داشتم واسه این کوچولو کتاب میخوندم! 101 را برای ذله کردن پدر و مادر ! ...

مثلاً :

1.سوپتان را هورت بکشید !

2.با دهان باز غذا بخورید !

3.ناخنهایتان را بجویید!

4.توی شیرتان حباب درست کنید !

5.فقط دندانهای جلویتان را مسواک بزنید !

6.اصلا مسواک نزنید و فقط آن را خیس کنید !

7.صبر کنید کسی برو دستشویی بعد به در بکوبید و داد بزنید : زود باش فوری است !

8.سیفون توالت را نکشید !

9.سر میز دماغتان را فین کنید ... با صدای بلند !

10.رختخوابتان را مرتب نکنید !

11.موقع گرفتن عکس خوانوادگی شکلک در آورید !

12.هر چه گفتند تکرار کنید !

13.وقتی همه خوابیده اند تمرین موسیقی کنید !

14.وقتی ماشین در حال حرکت است , پاهایتان را از پنجره بیرون بگذارید!

15.لباس تمیزها را توی سبد لباسهای کثیف بگذارید !

16.لباسهایتان را روی زمین بریزید!

17.دائم بگویید : هان؟

18.مکالمات تلفنی اهل خانه را گوش بایستید !

19.کتاب و دفترتان را توی مدرسه جا بگذارید!

20.به مادرتان بگویید : من تقریباً به پیری شما هستم!

21.مادرتان را خوشگله یا عزیزم یا عسلی صدا بزنید !

22.پدرتان را داشم یا مشتی یا به اسم کوچک صدا بزنید !

23.وقتی دارند روزنامه میخوانند زیر روزنامه بزنید !

24.لحظه ای که همه آماده رفتن به بیرون هستند بگویید : دستشویی دارم !

و

و

و

.

.

.

ولی فکر نکنم حالیش بشه , هی عکس رو جلد کتاب رو نشونم میده و میگه نی نی!

آره  نی نیه ! گوش کن !

دوباره خاله ام رو نشون میده و میگه : مامانیه! ...

آره عزیزم مامانیه! ... گوش کن ببین من چی میگم , واسه آینده ات خوبه ها!

با چشمای آبیش نگا نگام میکنه! و بعد میشه میره! ... دست منم میگیره و میگه : دَ دَ ...

زکی ! دَ دَ چیه! ...

.

.

 

دیدم نه ... اینه که اومدم و یه سری هم به word زدم! ...

فعلاً ...
نظرات 5 + ارسال نظر
شادی 13 خرداد 1382 ساعت 12:03 ق.ظ http://farbood.persianblog.com

منم می خوام. منم از این دو قلوها دوست دارم. خیلی با مزه هستن نه؟ نمی شه دو سه ورز قرضشون گرفت؟
مامانم اینا. چرا ما سه تا خواهر هیچ کدوممون دو قلو نشدیم؟

فربد 13 خرداد 1382 ساعت 07:27 ق.ظ

مممممممممممممممممممممممممممممممممممع. اون وقته شب شادی اینجا چیکار می کرده؟؟؟؟
دو قلو ها همیشه با مزن اما حسابی آدمو خسته می کنن. اگر می خندن منم می خوام ولی گریه کردن بیا ببرشون. والسلام.

مسیحا 13 خرداد 1382 ساعت 07:42 ب.ظ http://masiha74.blogspot.com

سلام عزیزم. مرسی که بهم لینکیدی.جانم نازی این دوقلوها را باید یک لقمه چپشون کرد. منهم نی نی خواسته یودم . نمیدونید کجا میفروشن. حالا به یک قلوش هم راضی هستم

محمد 15 خرداد 1382 ساعت 05:58 ب.ظ

چقدر این ۲ قلوها طرفدار دارن !
اسمشون چیه ؟ «این چون آن و آن چون این »
شیرین خوب دقت کن ببین وقتی که با هم دست میدن جرقه ای ، رعدو برقی چیزی درست نمیشه از کجا معلوم شاید افسانه ای باشن کسی چه میدونه ؟
راستی خیلی واردی ها ، این همه راه ! اینا رو از کجا در اوردی ؟ ولی خودمونیم از همه بدتر اونه که وقتیمی خوایم بریم بیرون بچهِ بگه دسشویی دارم (عجب ضده حالیه)
بازم شازده ----- اونم از نوع ٍ کوچولوش.....

مسیحا 19 خرداد 1382 ساعت 09:16 ب.ظ http://masiha74.blogspot.com

شادی پس کوشی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد