از صبح هزار تا مطلب اومد تو ذهنم که دلم میخواست بنویسمشون ... ولی حالا فقط یکیش مونده ... اونم حرصم از آخوندهای سو اتفاده گر زرنگه .....
یه چیزی تو دلم میگه ....
خوبه والا ........
خب میتونن ... میکنن ....
.
.
امروز با آًای سید تو دانشگاه یه خط دعوای درست کردم ....
دیگه واقها حرصم درومده بود ....
از عصبانیت میلرزیدم ...
دلم میخواست چند چک آبدار نثار اون خنده مسخره ملیحش کنم ...
.
.
.
حالم از هر چی دورو و دروغگو سو استفاده چیه بهم میخوره ...
منم...
شیرین جان عزیزم
میشه موضوع رو سیاسی نکنی؟
آخوند ؟!! سو ء استفاده ؟!! آدم نمیره چیزا میبینه ! آخوندای طرفای ما که امکان نداره سوء استفاده کنن چون از همه چی دارن حسن استفاده رو میکنن!
تا کامل قضیه رو نفهمیدم نمیتونم قضاوت کنم... اما از من به شما نصیحت.. الکی اعصاب خودتو بخاطر کم فهمی دیگران خراب نکن.. من اینجور وقتا بیشتر لذت میبرم چون قبول دارم حقم پس ککم هم نمیگزه... فقط به ۲رویی و حماقت اون شخص خندم میگیره.. موفق باشید.. یا حق
سواستفاده خاص یه لباس نیست. دانشجو استاد آخوند و غیره هم اگه اهلش باشن این کارو میکنن ولی آخوندا دستشون بازتره عوضش هزینه حیثیتی بیشتری هم میدن.
یا این یکی دیگه شوخی نکن که از روی زمین محو می شی جدی گفتم