samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

به کدامین گناه مرا
به
انتظار
محکوم می کنی قاضی سرنوشت من ،
نمی شود با طناب دار فراموشی
ات
مرا بمیرانی؟
من رعشه های مرگ
را
به تازیانه های انتظار
ترجیح می دهم.

.
.
.
.
آری ..
همه چیز را می توانی فراموش کنی ..
همه چیز را ..
چیزی اگر بماند
زخمی بر تنت
و قلبی پاره پاره است ..
آنرا هم می توانی ..



وای ... دارم خفه میشم ...
نمی دونم چطور میتونه .....
آخه مگه من چی کار کرد؟
.
.
.
هیچ فکر نمیکردم پایان اون شروع عجیب همچین تابان سنگینی داشته باشه ....
که اینطور غربیه دونسته بشم .....
نظرات 3 + ارسال نظر
سید عدنان 17 دی 1383 ساعت 11:43 ق.ظ http://soozeshgh.persianblog.com

باید از این نوشته چیزی میفهمیدیم؟

هیچ 18 دی 1383 ساعت 07:19 ق.ظ

بمیرم الهی

بهزاد 24 دی 1383 ساعت 12:04 ق.ظ http://sarachehdardodel.persianblog.

من متوجه فلش نشدم یکم تخصصی بود اما قشنگه موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد