samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...


جدا داشتم از انتخابات لذت میبردم ....
میگفتیم و میخندیدیم و حال میکردیم ....
ولی با خوندن چند تا نوشته از کسایی که اصلا انتظار نداشتم ...
این موضوع دیگه خنده دار نیست ....

.
.
.
سلام

من تا به حال در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده‌ام. شاید عجیب باشد اما با آن‌که در دو دوره‌ی قبل به خاتمی هم رأی نداده‌ام این بار می‌خواهم شرکت کنم.
این بار شرکت می کنم به‌سبب آن‌که می‌ترسم دوباره برگردیم به قبل از هشت سال قبل. نمی‌دانم چرا این مردم حافظه‌ی تاریخی ندارند. این‌جا و آن‌جا می‌شنوم که طبق نظر‌سنجی‌ها کسی در صدر است که از اول انقلاب تا به‌حال حداقل نقشی معادل بیست‌وپنج درصد اداره‌ی نظام را داشته است. می‌شنوم احتمال اول یا دوم شدن کسی می‌رود که تا به‌حال جز برخوردی نظامی از وی در ذهن ندارم. می‌شنوم که صحبت از تحریم انتخابات و کاستن از مشروعیت نظام است و 
این‌ها همه در اندیشه‌ام می‌برد که چه باید کرد؟

اگرچه راه و روشم تاکنون چیزی بوده‌است از جنس تحریم اما این بار حس می‌کنم رأی ندادن جز باختن قافیه نیست. تحریم که چیزی است از قماش مبارزه‌ی منفی، باید که با برنامه و ادامه‌دار باشد. این که رأی ندهیم و بعد از آن‌که کسی برگزیده شد بر خلاف میل و فکرمان، برویم ودر خانه‌هامان بنشینیم و همان زندگی سابق را ادامه دهیم ثمری ندارد به‌جز میدان خالی را به رقیب وانهادن.

این‌است که این بار رأی می‌دهم آن هم به "معین" ، که در نظرم تنها کسی‌است که می‌تواند آن‌چه را در این هشت سال رخ داده‌است پی گیرد. و مهم تر از آن رأی می‌دهم تا آن‌ها که از برگزیده شدنشان بیمناکم بر مسند ننشینند. جز این‌ها، این بار همه‌ی آن‌ها را که می‌شناسم دعوت می‌کنم که چون من به او رأی دهند. و از این کار کم‌ترین حسی از تبلیغ کردن برای وی ندارم زیرا آن‌چه می‌کنم فقط برای خویشتن است و برای کمک به آن چه فکر می کنم رخ دادنش نکوست.

دوست من،

اگر در پی شرکت نکردنی و کنار کشیدن، لختی اندیشه کن از فردایی که ممکن است با گوشه نشستنت در پیش باشد. اگر پس از این باز هم بر آن‌چه می‌خواهی انجام دهی مصممی حتماً خیر در آن است که می‌پنداری. آن‌چه منت فرا می خوانم تنها و تنها لحظه‌ای درنگ است در این گذر بی بازگشت زمان.

به یاد آور آن هنگام را که در انتخابات شورای شهر و مجلس هفتم به کناری نشستیم و در پی‌اش آن‌چه را که رخ داد.

علاوه یر این‌ها که شاید نجوایی باشد از روی مهر، سخنی ندارم وخواسته‌ای جز آرزوی شادکامی و پیروزی و به‌روزی برای همه.

خوش باشید
.
.
.
.
.

سلام

این دومین میلی است که دارم در این مورد می‌زنم. نمی‌دونین چه‌قدر دلم می گیره وقتی این روزا با آدما حرف می‌زنم در مورد انتخابات و می‌شنوم که خیلی‌ها میگن رأی نمی‌دیم اما اگه رأی می‌دادیم به معین رأی می‌دادیم. فکر می‌کنم چرا ماها همش کناره‌گیری می‌کنیم. من فکر می‌کنم خاتمی تو این هشت سال کم ترین کاری که کرد این بود که الان همه ی کاندیداها دارن در مورد دموکراسی و آزادی بیان و توجه به جوونا این طور چیزا حرف می‌زنن و دیگه کسی از حاکمیت فقیه و این که مردم صغیرن و قدرت تشخیص ندارن حرف نمی‌زنه.

من خودم تا به حال همش اهل تحریم و از این چیزا بودم اما الان دارم می‌فهمم که تحریم کردن من یه جوری به این معنی بود که همیشه منتظر بودم اوضاع اون جوری که من می‌خوام بشه و اون وقته که من افتخار می‌دم بیام وسط.

آقا، دموکراسی دادنی نیست گرفتنیه. چرا کنار می‌کشیم؟ انتظار داریم چی بشه؟

چرا فکر می‌کنیم که اگه رأی ندیم مشروعیت نظام می‌ره زیر سؤال؟ بابا به خدا تو امریکا و اروپا هم معمولاً حدود 30 درصد واجدین شرایط توس انتخابات شرکت مِ کنن. با این تفسیر تو این انتخاباتم حتی اگر ماها رأی ندیم بازم حداقل همین مقدار توی انتخابات شرکت می‌کنن. پس رأی ندادن تنها اثرش اینه که کسی انتخاب میشه که خوب که نیست هیچی بلکه ازش بدمون هم میاد.

ببینید بیایید یه کم مدرن‌تر فکر کنیم : معین خودش مهم نیس مهم اینه که برنامه‌ریزای معین آدمایی مثل محمدرضا خاتمی و سعید حجاریان و محسن میردامادی هستن و اینا آدمایی‌ان که می‌شه بهشون اعتماد کرد. این نوع فکر همون زمینه‌ایه که برای استقرار نظام حزبی بهش احتیاج داریم.

راستش من نگرانم و سعی می‌کنم نگرانیمو ازاین که اگه هاشمی رییس جمهور بشه دیگه حالا حالاها باید فاتحه‌ی  آزادی بیان و دموکراسی رو خوند.

نگرانم و تنها کاری که می‌تونم بکنم اینه که حسم و فکرمو بگم و بقیه رو هم تشویق کنم.دیگه الان معتقدم که جامعه‌مون وقتی درست میشه که هممون در رشد و تغییرش سهیم باشیم. البته درک می کنم این قدر در طی تاریخمون سرخورده شدیم که دیگه حال نداریم. اما الان معتقدم تنها راهش اینه که بیایم وسط و بگیم که هستیم و فکر می‌کنیم و حقمونو می‌خوایم.

دارم می‌فهمم که باید محکم وایستیم و حرفمونو بزنیم اما این بار نه فقط در انتخابات بلکه حتی بعد از اون.

من تا حالا حتی تو زندگی شخصیم و توی روابطم با آدمای دیگه عادت کرده بودم که خواسته هامو نیازامو نگم، فکر می‌کردم باید کنار بیام، تصور می‌کردم که این کار یعنی سازگاری و . و نتیجه‌اش اینه که من آدم خوبی هستم. اما الان دارم می‌فهمم که این‌طوری نیست. باید حرفمو بزنم اونم با صریح‌ترین و مستقیم‌ترین شکل ممکنش. توی مسایل اجتماعی هم به همین نتیجه رسیده‌ام.

برای همین از همه ی شماها می خوام که رأی بدین و به معین هم رأی بدین.نذارین این فرصتی که برای شروع دموکراسی به دست اومده همین طوری الکی از دست بره.

حرفای من این بود. اگه اذیتتون کردم معذرت می‌خوام.

همیشه شاد و پیروز باشین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد