Imaginary"
I linger in the doorway
Of alarm clock screaming
Monsters calling my name
Let me stay
Where the wind will whisper to me
Where the raindrops
As they’re falling tell a story
In my field of paper flowers
And candy clouds of lullaby
I lie inside myself for hours
And watch my purple sky fly over me
Don’t say I’m out of touch
With this rampant chaos- your reality
I know well what lies beyond my sleeping refuge
The nightmare I built my own world to escape
Swallowed up in the sound of my screaming
Cannot cease for the fear of silent nights
Oh how I long for the deep sleep dreaming
The goddess of imaginary light
از اونجا که کار من هم حساب و کتاب نداره حلا که این متن زیبا رو به انگلیسی نوشتی من اول بخاطر علاقه و وسواسی که روی ادبیات فارسی دارم(به عبارتی مجذوب ادبیات فارسی هستم) یکی دو تا اشتباه املایی ومعنایی تو نوشته هات که احتمالا سهوی بوده رو گوشزد کنم بعد یک متن بسیار زیبای انگلیسی برات بفرستم:
۱-فعلا نه فعلن
۲- شایعه(از مصدر شیوع) نه شایئه
۳-کسی که دیگران پیرو او هستند مراد است نه مرید
There is, however, a remembrance of aerial forms —of spiritual and meaning eyes —of sounds, musical yet sad —a remembrance which will not be excluded; a memory like a shadow, vague, variable, indefinite, unsteady; and like a shadow, too, in the impossibility of my getting rid of it while the sunlight of my reason shall exist.
ترجمه:
با اینهمه خاطراتی هست از پیکر های اثیری؛ از چشمانی روحانی و با معنا؛از صداهایی آهنگین اما اندوهناک. خاطره ای که به هیچ روی نمی توان کنارش نهاد. خاطره ای چون یک سایه مبهم متغیر نا مشخص بی ثبات و باز خاطره ای که چون یک سایه تا زمانی که آفتاب عقل من می تابد فراموش کردنش نا ممکن است.
ادگار آلن پو-داستان برنیس
این خوانندههای مهربان و دلسوز و غلط گیر و البته بی قصد و غرض وبلاگت منو کشته :))
از خودت بود؟ خودت یا دیگری لطفا شاعر و مشخص کن:ایکس
بعد از یه چند وقت طولانی اومدم .. چون انگلیسیه حرفی برای گفتن ندارم..