samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

آقا جون ... این بلاگ اسکای دان بود وگرنه من ۳-۴ روز پیش میخواستم بیام و اون موقع خیلی داغتر از الان بودم ...
من میخوام به خانم رولینگ غر بزنم ....
دهه ..
حالا حتما باید تو یه نفر رو میکشتی ؟!
نمیشد .. کسی نمیره ؟
تازه حالا که کشتی ... حتما باید عنصر مورد علاقه منو میکشتی ؟
آخه این انصافه ....
من دچار افسردگی شدم خب ....
من میخوام خانم رولینگ بدونه که من به عنوان یکی از خواننده های پر پر و پا قرصش بسیار ناراحت شدم .... و نصف شبی حالم خیلی گرفته شد ...
ای بابا ...
من الان عذادار شدم آخه ...
آخی ... الهی من بمیرم که اون مرد ...
الهی این بمیره که انقدر عوضیه که اونو کشت ....
.
.
.
من ناراحتم ...
نظرات 3 + ارسال نظر
امیر 23 مرداد 1384 ساعت 08:52 ق.ظ

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها؟؟

خوشبحال لک لکا که خوابشون - واو - نداره!!!

دامبلدور به همراه همون استاد 23 مرداد 1384 ساعت 04:38 ب.ظ

کی کشته شد بالاخره؟؟ ای داد حتما قدم من بد بود که تا اومدم سراغ این کتاب ، بنده خدا کشته شد!!! یعنی دیگه همه چی تمام؟؟؟بعدش هم کی اونقدر بی جنبه بود که اونو کشت؟ حالا هیچ امیدی به زنده شدنش نیست دیگه؟؟ خدا بگم چی کارش کنه!!!! بابا یکی زنگ بزنه به ۱۱۰...... اینکه نمی شه.

میلاد 24 مرداد 1384 ساعت 12:24 ق.ظ

Baba Joon Ye hali be bloget bede ina chie !!!!:D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد