samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

منو برداشته برده ... بی خبر ...
مخ منو کار گرفته ...
بعد حالا وسوسم میکنه که اگه بیای همش با منی ...
نقطه ضعف گیر اورده ...
.
.
.
دیدن دوستات قدیمی بس خوشایند است گاهی ....
.
.
.
.
یه آیینه اضافه بود ...
تو کمد مونده بود داشت خاک میخورد ...
اوردم آویزون کردم به چوب لباسی ...
حالا هر موقع پشت کامپیوتر میشینم ...
خودم رو تو یه دایره چوبی میبینم ....
چقدر نازم ....
.
.
.
 
نظرات 4 + ارسال نظر
بهنام 5 مهر 1384 ساعت 10:38 ب.ظ

پس یادت نره یه سبد گل هم برا خودت بفرست!!!!!!!!!!!!

دامبلدور 5 مهر 1384 ساعت 10:51 ب.ظ

((:

[ بدون نام ] 6 مهر 1384 ساعت 01:37 ب.ظ

هنوز خل وچل بازیهات تموم نشده!

راستی کجاها رفته بودی؟جغجغه و... همراهت بود ؟

حالا میزووووووووووووووونی؟بدو برو فیلم نیگاه کن!

چیبس و پفک یادت نره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[ بدون نام ] 8 مهر 1384 ساعت 12:59 ق.ظ

سلام . راستش باید بگم آدم خیلی عجیبی هستی . یه کم هم آنرمال . شاید این جوری دوست داری . خیلی حرفها بود که میخواستم بهت بگم (تو دانشگاه) . اما جرات نکردم . چون هیچ صنمی باهات نداشتم . راستش من تو دانشگاه با همه راحت بودم حتی استادها و مسئولین دانشگاه ، اما در مقابل تو همیشه استرس داشتم . نمیدونم منو میشناسی یا نه . اصلاً شاید قیافه من رو هم یادت نیاد چه برسه به اسم ......کاش وقتت رو بهتر میگذروندی . نمیدونم چرا همیشه نسبت بهت کنجکاو بودم . زمانی که وبلاگ نامه ها رو هم داشتی همین طور بود .احتمالاً شخصیتت برام جالب بود ( البته به خاطر عجیب بودنش ) . در هر صورت همیشه مطالبت رو میخونم اما هیچ چیز خاص و مهمی رو تو مطالبت پیدا نمی کنم . ته دلم ازت خیلی دلخورم ( نمیدونم چرا ) . اما به هر حال موفق باشی . همین .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد