samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

امروز برایت از گذشته گفتم ...
از ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ سال پیش ...
آن زمان که کودک تر بودم ...
آنطور که تو گفتی در حرفایم خاطره بدی نبود ...
پس چرا نسبت به آن دوران احساسی این چنین بیزاری دارم ...
.
.
.
یه چیزی ..... نه ولش کن ... نمیاد که بنویسمش ...
مثل همون خاطره ها که نمیومد بگمش ...
نظرات 4 + ارسال نظر
هيچ 8 آبان 1384 ساعت 08:38 ق.ظ

کاش می تونستم...

امیر 8 آبان 1384 ساعت 11:59 ب.ظ

Love is like war:
Easy to start
Hard to end
Impossible to forget

ک 9 آبان 1384 ساعت 01:44 ق.ظ

op[opopo[po[po[

احسان 9 آبان 1384 ساعت 05:01 ب.ظ http://ino-jedi-begir.blogsky.com

در جواب ۲۸ اکتبر
من حاظر بودم ۳ بار تو ایران دنیا بیام هر ۳ بارش هم زن باشم ولی ۲ سال نرم سربازی گشادم دیگه ببخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد