samoooolik

سام اولیک ...

samoooolik

سام اولیک ...

غیر از مواد مخدر و الکل یه راه دیگه هم هست که نئشه میکنه آدمو ...
بگم؟
کافیه دقیقه بشینی زیر دست یک عدد دندان پزشک و عضلاتت رو از ترس منقبض کنی تا برات عصب کشی کنه ...
بعد از زدن سه تا آمپول بی حسی که تا گوشات هم سرمیکنه و ۷۵ دقیقه از اون اره کوچیک ها که ۱۰ داره ۱۵ داره امروز فهمیدم که ۶۰ هم داره ... و بعد از اون ویژ ویژ ها که میره تو اعصاب آدم و و از اونا که آب دهن رو میخوره .. و گوش کردن به گفتگوی آقا دکتر با خانم منشی که هیچی نمیفهمی  .. چون همش ترکیه ... فقط وسطاش هی دکتره نگات میکنه میگه الان تموم میشه ... آخرشه ...

مطمئن باش نئشه میشی اونم از نوع ۵ - ۴ وعده یه جا ... قول میدم ...

- دستت رو بده به من

- نی می دم ... میخوام تهنا برم

- بده من دستت رو گم می شی

- دُم نی می شم ... بی بین ... تودم بلدم برم ..

- خب من گم میشم ... بیا دستم رو بگیر گم نشم ...

- نه ... تو هم دُم  نی میشی ... بیا دیجه ...

- حالا دستت رو بده ....

- بی بین اون پِشَره رو ... داره خودش میره  دَشتِشو چِسی نَجِرفته چه ...

- خب آخه اون بزرگه ...

- اجه داس میجی برو دشت اونو بیجیر ... که دم نشه

- آخه اگه من برم دست اونو بگیرم که از ذوق میمیره ... حالا بیا دست تو رو بگیرم فعلا ...

- نه من میخوام دُودم تهنا برم ...

- بیا اینجا بچه ... گم میشی

- اه .. تُشتی منو ... نی می خوام

 

داشتم زندگیمو میکردما ... نمیدونم کدوم یکی از این آدمای خدا نشناس بود که این لینک مزخرف رو فرستاد ..
حالت تهوع گرفتم ... همه تنم مور موره ...
تازه ... من احمق فکر کردم واقعیه ... فرستادم واسه برو بچ ... از اون موقع دارم یه زیر چپ و راست فش میخورم که این چی بود ...
ولی خدا رو شکر یکی از این دوستان دکتر متخصص بودن و گفت که این عکس چاخانه و ساختگیه ... و بیماری های پوستی اول جاهای دیگه خودش رو نشون میده نه روی سینه ...
آدمی که این مطلب رو گذاشته توی وبلاگش واسه تبلیغ اینکارو کرده و خب موفق هم بوده .. چون من که تا خالا وبلگاشو ندیده بودم رفتم و دیدم ...
ولی انصافا عجب آدم بیشعوریه ...مردتیکه خاک برسر ...
ایش
من هنوز حالم بده ... 

پ.ن : لینک رو نذاشتم که حالتون بد نشه ...

ممل* اینا به گوسفند چی میگفتن؟

یادته؟

 ----------------------------------------------------
*Memol

گفت ۴ ماه و ۱۰ روز باید بگذره واسه خانم ها بعد یه رابطه جدید شروع کنن ..

من نمیدونستم ...

جلل خالق ...

گفت ملا ها میگن ...

غلط خوردن دایره های قرمز ... سفید ... سبز ... آبی ... صورتی ....زرد .... قهوه ای ... مشکی ...

یکی از لذت های زندگیه منه  ....

نمیدونم الان چند وقته  که اینجا هستم ...

اینجا شهر کوچیکیه ... همه جاش تابلوی نقاشیه ....

یه ور کوه ... اون ور دریا ... گاهی که میری بالای کوه ها احساس میکنی روی ابرها هستی ...

پر از امنیت و آرامش  ...  میتونی در ماشین و خونه ات رو باز بذاری بری ...

تقریبا همه چیز داره ... الیته غیر از اتوبان و ترافیک و برج های بلند ...

مردمش آروم هستن ... اینجا نگرانی معنی نداره ... کسی اضطراب فردا رو نداره ... مردم با ۱۰۰ تومن سود راحت و شاهانه زندگی میکنن ...

دروغ و دزدی و حیله گی اینجا تعریف نشده ... نگاه بد وجود نداره ... مردم مذهب خودشون رو دارن ... جمهوری اسلامی اینجا معنی نداره .. کسی متدین نیست ...

با حکومت میونه ندارن ... نماز جمعه بلد نیستن .... واسه همین اسفالتاش پر چاله چوله است ....  شاید علتش اینه که دم مرزه ... و کافیه ۱۰ قدم بری جلو تا پات بذاری تو روسیه ...

 ولی با حکومت دعوا هم ندارن ... اصولا کاری به کار کسی ندارن ...

صبح میرن سر کار ... اندازه ویسکی و کباب شب در میارن .. شب میرن حال میکنن ...

تعصبات محلی وجود نداره .. اینجا گویا مردم بر این اصل زندگی میکنن که هر کس هر جور راحته ...

مردمش ترجیح میدن جای اینکه پول ازت بگیرن ... باعث بشن لبخند بزنی ...

اینجا هیچ چیز مجوز رسمی و مصاحبه نمیخواد ... میتونی هر کاری دوست داری بکنی ...

اما ...

شبیه یه مسافرات که خیلی طولانی شده ... خسته شدم ...